سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

هیچ چیز پایانی ندارد

دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

من نیز می توانستم بمانم اما آمدم

آمدم تا از نو شروع کنم

شروعی که شاید پایانش مثل گذشته تلخ نباشد

مثل گذشته همراه با سختی و رنج نباشد

همه چیز یک رویا بود، رویایی که هیچ وقت به واقعیت بدل نشد

روزی روزگاری ،رویاهایی بود، عشقی بود و زندگی

ولی همه چیز پایان یافت 

من به بیگانه پناه بردم نامهربان نبود

من به خویش پناه بردم جز نامهربانی ندیدم

این پایان نبود

پایان روزهایی که هنوز ادامه داشتند

ادامه داشتند تا شاید بهتر شوند

از همه بریدم و به گوشه ای پناه بردم ولی باز همان تکرار گذشته بود

و من خسته می شوم از تکرارها

گویا هیچ چیز پایانی ندارد و گویا من بی همه و من تنها و من در غربت 

آری دیگر چیزی معنی ندارد ، اینجا بوی عشق نمی دهد، اینجا آرامشی نیست

هر شب به امید صبحی بهتر

ولی آن صبح کی باشد

خدایا ... 



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۲۰
پرنده مهاجر

نظرات (۶)

سلام دوست عزیز
اینقدر غمگین نباش  دنیا که به آخر نرسیده
باورکن اگر به این نکته اعتقاد نداشتم و مطمئن نبودم هرگز نمیگفتم
خداهمیشه حواسش به انسانها هست او ما رو میبینه و کمکمون میکنه
فکر کردی تو تنها کسی هستی که روزهای سختی رو سپری میکنی
به خدا توکل کن و از اون کمک بخواه
موفق باشی
پاسخ:
...
خیلى زیبا مینویسى دوستم...همیشه یه شاهکار دارى.
پاسخ:
طبیعتا حرفهامو اینجا می نویسم....
دوسش داشتم ولی یکم ناامیدانه بود...
اینجا بوى عشق نمیدهد....
اگه تمایل به تبادل لینک داری ابتدا ما را با نام سایت ایرانیان لینک کنید سپس به ما خبر دهید تا شمارا لینک کنیم.

ادرس ما : www.mohammadrajaei.rozblog.com
امید به فرصت دوباره...
پاسخ:
به امید نا امیدی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">