سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

در این حالی که هستم ،چگونه در هوایی نفس بکشم که در کنارت نیستم؟

در این جایی که هستم ،چگونه بنشینم در این حال بی قراری ام ...

دائم قدم میزنم ، پنجره را باز میکنم و به خیال تو خیره میشوم به آن دور دستها

در این حسرت سرد ، جز خیال بودنت همه چیز از سرم رفت ...

چیزی که در دلم مانده ، تو هستی که مرا تا اوج دلتنگی ها میکشانی

میکشانی به جایی که نای بی قراری را هم ندارم...

چون دلتنگی از دلم بی قرارتر شده ،

هنوز انتظار به سر نرسیده و دلم عاشق این انتظار شده

 دیگر دردی ندارم که درون دلم نهفته شود ،

مگر برایم جز نبودن تو درد دیگری هم در این دنیا است؟

بی خیال دنیا ، بی خیال این زندگی و تمام زیبایی هایش ،

آنگاه که تو هستی زیباترین لحظه زندگی ام

به سوی من بیا ، به سوی منی که شب و روزهایم یکی است ،

به سوی منی که هر جا نگاه کنم، تو را میبینم ،

تا چشم بر روی هم میگذارم چشمانت را میبنم

و اینجاست که رویای زیبای چشمانت نمیگذارد که بخوابم ...نمیگذارد آرام بمانم ....

با دیدن دوباره تو همه چیز را از یاد میبرم ، نمیدانم کجا هستم و از کجا آمده ام ،

تنها میدانم به عشق تو است که با شوق به دیدار تو آمده ام...  





پ.ن:خیلی از دوستان می ان کپی می کنن و ادرس هم ذکر نمی کنن.

البته من خیلی ایراد نمی گیرم ،شاید یکی ناوارد باشه.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۲:۰۰
پرنده مهاجر

شاید نشه چیزی بگی از اینده ،شاید نشه گفت که زندگی چه معنی ای داره؟

اصلا فرق میکنه که کی باشی و کجا؟

شهرت ،افنخار؟ برای چی؟

زندگی !!!!!!!!!!!!!

بعضی ها چه فکری میکنن ؟ 

من که نمی دونم.

ولی هرکی فقط چیزی هس که از اون پره.

و هر کاری کنی از اون خالی نمیشه و انسان و زندگی یعنی همین.

اگه قراره کسی چیزی باشه لازم نیست که همه بدونن!یا قرار نیست که داد بزنه !

اصلا خیلی ها با این همه سرو صدا میخوان چی بگن؟


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۲:۰۰
پرنده مهاجر

بالاخره این روزها می گذرند ارام ارام.

من هم می گذرانم و هی می گذرانم.

این روزها تمام می شوند .

اما خاطره ها می مانند.

من اینجا نمی مانم .

من هم از اینجا تمام می شوم .

شاید هم بعدا بدتر از الان باشد ، ولی مهم نیست .

مهم این است که اینجا تمام می شود.


صادق نوشت: این روز های بیابانی بعد از اون روزهای شهری!

                    نمی دونم به نفعمه یا به ضررم.

                    ولی خیلی وقتم داره تلف میشه.

                    ثانیه ها دارن می گذرن و من شاید سعی می کنم از دستشون ندم

                    مهم نیست بالاخره تلاشمو می کنم

                    شاید وقتی تلاش می کنم ، بعدش هی میگم :هرچه ... اید خوش اید.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۱ ، ۱۲:۰۰
پرنده مهاجر