بی وفا...
يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ
درد نگاهت را فهمیدم اما به رویت نیاوردی
وقتی که می رفتی،گفتمت نرو ولی رفتی
رفتی و قلبم را به درد اوردی
رفتی و تنهایم گذاشتی
رفتی و رفتنت فراموشم نمی شود
ای کاش می دانستم که فراموشم کرده ای
ای کاش می توانستم فراموشت کنم
هیچ وقت نگذاشتی حرف دلم را بزنم
گفتم دوستت دارم و هیچگاه فراموشت نمی کنم ولی گفتی همه حرف است
تنهایم گذاشتی با اینکه میدانستی دنیای منی
وفا کردم و وفا ندیدم
جفا نکردم و جفا دیدم
این رسم روزگار است؟
تنهایی،جدایی،هجران،فراق...
همه اش نصیبم شد
رفتی اما این رسم روزگار نبود...
۹۱/۰۸/۲۱
من آدمیم خیییلی مغرور حالا یه لامصبی وقتی چشمم بهش میفته قلبمو انگار خنج می زنن ...
انگار به این میگن دوست داشتن...
من ازش متنفرم چون باعث شده ازش خوشم بیاد و دوستش داشته باشم...
اه لعنتیه دوست داشتنی!!!!!