سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

چند ماهی که گذشت

پنجشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ


اروم اروم داشتم خودم رو از یاد می بردم نمی دونم چی شد دم عیدی به یاد خودم افتادم.

بهار شده و حال وهوای عید به سرم زده ,شش ماهی هست که سرم تو کتاب و درس و مشق دانشگاه بوده و تو این مدت فکر می کنم خیلی خسته شدم.به یه استراحت حسابی نیاز دارم .

شب 22 اسفند دانشگاه رو تعطیل می کنم و میرم خونه .

وای چه حالی میده که تعطیل کنیم و بریم خونه.

تو این شش ماه که اول دانشگاهم بود نهایتا خوش گذشت .

با افراد جدید از استان های دیگه و با فرهنگ های مختلف ,با دوستای جدید ,استادها, استادیارها ,حراست,دخترخشکلا,دختر پرروها,بچه سوسول ها,باکلاسها ,بی کلاسها , بچه پولدارها ,بچه بی پولهاو...

از اونهایی که شما فکر می کنید و از اونهایی که شما فکر نمی کنید ,خلاصه تو یک کلام همه جوری بود.

واقعا جاتون خالی .

البته دوتا از خانوم های دانشجو هم اعصابشون خیلی از دستم خورد بود یا یه جور دیگه بگم به خونم تشنه بودن که از اونها هم عذرخواهی می کنم (البته کاری هم از دستشون بر نمی اد پس خیلی هم پر رو نشن بگن عذرخواهی کرد).

عیدتون مبارک باشه


دراغوش گرم خانواده




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۱۸
پرنده مهاجر

نظرات (۲)

بی خیال نوروز شهری ها !!! تعطیلات رو عشقه
پاسخ:
اره به قول خودتون عشق همونه که خودت بگی نه من بگم
خوشحالم وبتو دیدم از معدود وب های خوشم میاد
پاسخ:
شاد باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">