آماده ام ...
يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۱۹ ب.ظ
به سنگ می گویم، به زمان می گویم
مرا رها کنید ، بگذارید آزاد باشم
به قلم دستم می گویم بنویس آزادی
ولی حتی دیگر قلم هم به من می گوید "تو لیاقت به دست گرفتنم را نداری"
ای امید و رویاهای من ، و ای خورشید فروزان دلم بسوزان آن چه را که باید
و ای دریای خروشان و ای چشمه ی جوشان دلم، بجوشید
من نیازمندم ، نیازمند آرامشی که جز با شما به دست نمی آید
بر می خیزم و کوله بارم را به دوش می کشم
آمده ام ،آماده ی رفتن ، آماده ی ایستادن
آماده ی مقاومت
بار دیگر بر می خیزم
به امید فردایی دیگر
مرا رها کنید ، بگذارید آزاد باشم
به قلم دستم می گویم بنویس آزادی
ولی حتی دیگر قلم هم به من می گوید "تو لیاقت به دست گرفتنم را نداری"
ای امید و رویاهای من ، و ای خورشید فروزان دلم بسوزان آن چه را که باید
و ای دریای خروشان و ای چشمه ی جوشان دلم، بجوشید
من نیازمندم ، نیازمند آرامشی که جز با شما به دست نمی آید
بر می خیزم و کوله بارم را به دوش می کشم
آمده ام ،آماده ی رفتن ، آماده ی ایستادن
آماده ی مقاومت
بار دیگر بر می خیزم
به امید فردایی دیگر
۹۲/۰۱/۲۵