سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

بی سرزمین تر از باد

جمعه, ۱۵ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

بادها را به خاطر سرزمینشان می آورم ، شاید باد هم بی سرزمین است و بی یار و دیار

شاید غربت زده است و بی مکان و یا شاید فرشتگان نفرینش کرده اند مثل سرنوشت نامعلوم من

شاید هم گاهی باد خشمگین می شود به خاطر این همه آوارگی و در به دری اش

گاهی آرام می وزد وگاهی تند مثل تقدیر زندگی من

نمی شود چیزی گفت شاید خداوند دانا این را مصلحت می داند

و نمی شود پی به حکمت خداوندی برد

و نمی شود رازهای آفرینش را کشف کرد 

و در واقع از ناتوانی ماست

تلاطم ها، ناآرامی ها، کج فهمی ها ، خشم ها ،نفرت ها و همه و همه یک زندگی را به وجود می آورند .

یکی در ناز و نعمت به فکر پس اندازهایش و دیگری در فقر و بدبختی به فکر شکم گرسنه اش.

من که نمی فهمم حکمت خداوندی را

و ناتوانم در تشخیص عدالت خداوندی

و یا شاید هم عدالت اینگونه است

و یا شاید هم عدالت وجود ندارد 

و یا شاید عدالت کلمه ای خودساخته باشد برای توجیه نافهمی ها و کج فهمی ها و دیگر  ...

شاید کلمه خداوند هم اینگونه باشد و ...

من نمی توانم چیزی را توجیه کنم از  جمله اینکه چرا این همه چرا؟





موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۱۵
پرنده مهاجر

نظرات (۱۱)

سلام دوست عزیز
رنگ زیبای وبتون احساس آرامش خاصی رو به همراه داره
انشالله روحیتون هم مثل وبتون تغییر کنه و شادی مهمون قلبتون باشه
پاسخ:
ممنون دوست خوبم
همچنین شما .
مرسی به خاطر همه مظالب زیبات
پاسخ:
نظر لطف شماست ...
سلام
فک کنم قبلا نظر گذاشته بودم
یا شایدم نه...
"و نمی شود رازهای آفرینش را کشف کرد 

و در واقع از ناتوانی ماست"


وبتون خیلی قشنگ شده...

امیدوارم تغییرات دلتون مث تغییرات وبتون..قشنگ و زیبا باشه

موفق باشی

پاسخ:
ممنون همچنین
مکان جدید مبارک.
دیگه ایشالا اینجا همه ش از امید بنویس.
نبینم ناامید باشی ها.
alt-f4 رو میبینی،مثل اون.
پاسخ:
سعی می کنم ولی فعلا خیلی آشفته ام
داغون
۱۷ دی ۹۱ ، ۱۵:۳۶ بهناز - سعیده مقدسی
 سلام پرنده مهاجر . فقط این متن کوچیک رو میفرستم که بگم : خیلی احساس ......../؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه  چرا همیشه در بیان احساساتم ناموفقم ؟ 
می خوام بنویسم خیلی دوستت دارم !!!!!!
معلومه که عجیبه و بی معنی !!!!!!!!!!!!!!
ولی نمیدونی با خوندن نوشته ات چه حالی بهم دست داد ؟
انگار که توی یه طبقه مونده به اخر - همون نزدیکی خونه خدا . توی یه دنیای دیگه که روح من داشت حکم ماموریت پرسه زدن روی زمین رو میگرفت - تو هم اونجا بودی . 
انگار یه نفر بودی که بهم خیلی نزدیک بوده . 
مثل وقتهایی که یکی رو توی خیابون میبینی و احساس میکنی بارها و بارها باهاش زندگی کردی ! 
یا مسیری رو اولین بار راه بری و فکر کنی اگر چه اولین بارته - اما انگار بارها و بارها ازون مسیر رفت و امد کردی !
دوستت دارم - الان و اینجا !!همون معنی عرفانی رو میده که مطمئنم درکش کردی . 
همین و بس !!!!!!!!
پاسخ:
این هم میگذرد ...
۱۷ دی ۹۱ ، ۱۵:۳۷ بهناز - سعیده مقدسی
 سلام پرنده مهاجر . فقط این متن کوچیک رو میفرستم که بگم : خیلی احساس ......../؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه  چرا همیشه در بیان احساساتم ناموفقم ؟ 
می خوام بنویسم خیلی دوستت دارم !!!!!!
معلومه که عجیبه و بی معنی !!!!!!!!!!!!!!
ولی نمیدونی با خوندن نوشته ات چه حالی بهم دست داد ؟
انگار که توی یه طبقه مونده به اخر - همون نزدیکی خونه خدا . توی یه دنیای دیگه که روح من داشت حکم ماموریت پرسه زدن روی زمین رو میگرفت - تو هم اونجا بودی . 
انگار یه نفر بودی که بهم خیلی نزدیک بوده . 
مثل وقتهایی که یکی رو توی خیابون میبینی و احساس میکنی بارها و بارها باهاش زندگی کردی ! 
یا مسیری رو اولین بار راه بری و فکر کنی اگر چه اولین بارته - اما انگار بارها و بارها ازون مسیر رفت و امد کردی !
دوستت دارم - الان و اینجا !!همون معنی عرفانی رو میده که مطمئنم درکش کردی . 
همین و بس !!!!!!!!
... .

سلام . خانه جدید مبارک ...

مثل همیشه زیبا نوشتی و حقیقت .

راستی ، دعوتی به خواندنم.......

پاسخ:
ممنون 
مرسی. 
[گل]
پاسخ:
[گل]
آپم..
خوشحال میشم تشریف بیارین:)
پاسخ:
ممنون خبر دادین
قالب جدید مبارک.نوشدی.سر بزن بهمون .دوست بدی شدی
پاسخ:
ممنون
قالب موقتی هست به زودی عوض میشه
سر میزنم 
هنوز خوبم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">