سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

سالها انتظار

اینجا می نویسم برای همدردی، و گاهی که تنها می شوم و دلگیر به اینجا پناه می آورم ....

۱۰ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

می شکافم اسمان را ,می شکافم زمین را  

اری دنیا در دستان من است 

رنگ دوستان ,رنگ بوستان, رنگ گل ها, رنگ گیاهان,  

طبیعت زیبا, کوههای سرسبز , 

همه وهمه با دستان من به وجود می ایند  

گویا من خوشحالم ,خوشحالتر از همیشه  

چون فکر می کنم انرژی دارم ,اری من انرژی دارم 

سوی یاران ,سو نگاران, سوی دلداران, 

می فرستم نامه ای از بهر یارم  

اری یار دارم, یار من عشق است, درد است 

دردمن, درد عشق است,درد دوری درد جدایی  

حس عجیبی دارم, حس شادی ,حس غربت, حس قربت, حس جدایی, 

دین دارم ,دیندارم, سرکش و مستم ,غرور دارم 

می رسم به انچه می خواهم گر جه یک روز مانده باشد از عمرم  

گر باشد مانعم کوههای عظیم ,صف بکشد دشمن از روبرویم 

محاصره ام کند با استحکامات, تسلیم نمی شوم  

صف ذشمن را می شکافم و عبور می کنم 

من رعدو برقم, هر که اید در رهم دفنش می کنم در گودالی 

نیرویی قوی دارم ,نیرویم از کاینات است, هر چه از کاینات بخواهم به من می دهد

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۰ ، ۱۲:۰۰
پرنده مهاجر

واقعا چقدر زمان کوتاه است

هیچ نمی دانم چگونه می گذرد

فقط می دانم خیلی زود می گذرد

گاهی اوقات شاد و گاهی اوقات غمگین ولی می گذرد

احساسم پایه ی زندگی ام است

عشق را دوست دارم  عاشق شدن را  دوست دارم 

ولی عشق و عاشقی سالم

شخصی را می بینم و چند ماهی با او  می گذرانم 

ولی یک روز از من خداحافظی می کند 

اصلا  جدایی از او برایم سخت نیست

بلکه لذت با او  بودنم  همیشه در دلم می ماند 

هیچگاه او را فراموش نمی کنم

فقط خاطرات خوبش را در دلم حفظ می کنم

ان خاطرات را برای همیشه امانت نگه می دارم

چقدر لذت بخش است خاطرات خوب و ماندنی

احساساتی پاک و سالم

چقدر خوب است  نیت سالم و افکار سالم

واقعا برایم لذت بخش است رابطه ای با 

نیت پاک وپاک و با نیت سالم و سالم

دوستانی را می بینم دیر یا زود با اکثر انها خداحافظی می کنم

ولی خاطرات خوبشان برای همیشه در دلم باقی می ماند

اری دوستانی دارم که همیشه با انهایم

و چقدر  خوب اند دوستان خوب

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۰ ، ۱۲:۰۰
پرنده مهاجر

در انتظارم انتظاری طولانی 

چشم به راهم چشم به راه یاری که از سفر بیاید 

کی می اید کی می اید 

اه سردی می کشم  

خسته ام خسته از راهی طولانی 

راه سختی را در پیش دارم  

کی انتظارم به پایان می رسد 

تشنه ام تشنه ای در بیابانی بی اب 

تا ابادی چقدر راه است؟نمی دانم 

شاید هنوزها باید تشنه بمانم

در  وقت غروب بادی می وزد 

صدای گرد پایی می اید 

صدای گرد پای اسب است  

کم کم سواری از دور نمایان می شود  

شاید به کمکم می اید شاید... 

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۰ ، ۱۲:۰۰
پرنده مهاجر